تاریخ همیشه پر از جزئیاته، جزئیاتی که گاهی عمداً یا سهواً نادیده گرفته میشود…
یکی از آنها، نقش قبیله بنیاسلم در ماجرای کودتای سقیفه است.
طبری در تاریخ الامم و الملوک مینویسد: حضور پرشمار بنیاسلم در مدینه باعث شد معادلات سقیفه به نفع گروهی خاص تغییر کند.
حالا سؤال اینجاست: چرا این بخش از تاریخ کمتر بازگو میشود؟
در سال های اولیه هجرت صحرانشينانِ عرب براي خريد خوار وبار، به صورت قبيله اي به شهر مي آمدند؛ چون صحرا نا امن بود و اگر تعداد کمي از آنان مي آمدند، بارشان را مي گرفتند و خودشان را مي کشتند.
لذا افراد قبيله همه با هم، براي خريد خواروبار حرکت مي کردند. در روز ارتحال پیامبر(ص) مردان قبيله بنی اسلم از صحرا به مدينه آمده بودند تا آذوقه تهيه کنند. در آن زمان که وارد مدينه شدند، جلسه سقیفه شکل گرفته بود.
عمر به آنان گفت: بياييد کمک کنيد براي خليفه پيامبر بيعت بگيريم، آن وقت ما هم خوار وبار رايگان به شما مي دهيم. آنها خوشحال شدند. اول خودشان ريختند و بيعت کردند و بعد دار و دسته ابوبکر شدند؛ دامن هاي عربي خود را به کمر زدند و کوچه هاي مدينه را پُر کردند.
به هر جا مي رسيدند، در بازار، کوچه و...، هرکس را که مي ديدند براي بيعت با ابوبکر مي آوردند. بدين ترتيب، ابوبکر به کمک قبيله اسلم خليفه شد.
از براء بن عازب یکى از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده که پس از سقیفه، أبوبکر و عمر و ابو عبیده جراح و گروهی چماق به دست را دیدم که ژست حمله و تهاجم بخود گرفته و به هر کس مىرسیدند وى را کتک مىزدند و به زور دست او را گرفته و به عنوان بیعت، چه بخواهد و چه نخواهد، بر روى دست ابوبکر مىکشیدند
📝
۱- الجمل، شیخ مفید ، ص 43
۲- شرح نهج البلاغ ابن أبی الحدید : ج 1، ص 21
بعد از «حجةالوداع» و ماجرای غدیر، گروهی از منافقان نقشه عجیبی برای ترور پیامبر (صلی الله و علیه و آله) کشیدن.
در «عقبهی هرشی» میخواستند شتر پیامبر(صلی الله و علیه و آله) رو رَم بدن تا حضرت (صلی الله و علیه و آله) به دره سقوط کنه؛ اما جبرئیل خبر داد و با اقدام سریع پیامبر(صلی الله و علیه و آله) و یاران وفادارش مثل عمّار و حذیفه، توطئه ناکام ماند.
حال سوال اينجاست: چرا تاریخ این بخشها رو کمتر برجسته کرده؟
مفسران میگويند آیه ۷۴ سوره توبه هم درباره نقشه ترور ناکام پیامبر(ص) نازل شده؛ همان هايي که قسم میخوردند حرف ناروایی نزدند، اما خدا نقشه پنهانشان را آشکار کرد.
از طرف ديگر، درباره پایان زندگی پیامبر (صلی الله و علیه و آله) هم بحث زیاد است؛ بسیاری از علمای شیعه و اهلسنت معتقدن حضرت با مسمومیتی که به ایشون داده شد، به شهادت رسیدند.
زماني كه این حوادث رو کنار هم میذاریم و میبینیم پیامبر(صلی الله و علیه و آله) تنها دو ماه بعد از غدیر و این که جانشین رسمی خودش رو اعلام کرد، از دنیا رفت، شک می کنیم. چه کسانی از اعلام جانشینی حضرت علی (علیه السلام) و محکم شدن خلافت ايشان نگران بودند و با منافع اونها در تعارض بود؟